محل تبلیغات شما

 

 

شب به شب، وقتی آرش را بدرقه کردم به تخت، وقتی همه ی لیوان رفته توی ماشین، وقتی فقط روشنای راهرو هست و ماه، وقتی خنکای نسیم پنجره گردن م رو مور ور میکنه، تازه تایم ما" شروع میشه.تایم من و این لپ تاپ و پلی لیست souncloud و پاراگراف هایی که بار آینده مونو روی شونه های کلمه هاش می کشه . 

 بعضی وقت ها هم مثل این هفته، کنار همه ی این اجزای تشکیل دهنده ی شب عزیز من، یه مهمون دارم. غم" ی که پاورچین میاد-کنار موس کز میکنه- من می نویسم و آن اشک میریزه. از ته دل آرزو میکنم اون گوشه ی دیگه ی شهر و کشور و کشوری که نیستم، قلب اون هایی که دوست می نامیم، کمی آروم و قرار بگیره. که بقول محسن ""ببار تا دم صبح، به فکر هیچی نباش"  

یه شب هایی هست خدایا  مثل این ده روز آخر مرداد 98 ات که نمی دونی چقدر برای قلب یه دختر زمینی سنگین میشه تحمل بار این دنیات. کمکش کن این نسیم و خنکا و آرامش را به سمت دل ش روونه کن به سمت هرآنکه امشب تنهاست

 

|قطار_محسن چاووشی|

آبانی که نفهمیدم چطور گذشت و شد 18 آذر :|

بگو شب بخوابه، من بیدارم...

دنیا پر است از تو و خالیست جای تو

ی ,شب ,هایی ,قلب ,سمت ,نسیم ,همه ی ,به سمت ,مثل این ,هایی که ,محسن ببار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها